همیشه پیوند عمیقی با موسیقی داشتم از همان بچگی هر چه پول داشتم را جمع میکردم و از سی دی فروشی سر کوچه آلبوم های موسیقی میخریدم و کیف سی دی ام به اندازه ی برایم با ارزش بود که حتی بعد ها که موبایل  و پخش کننده ی موسیقی داشتم و گمش کردم خیلی حسرتش را خوردم خواننده ی مورد علاقه ام هم قمیشی بود و تعصب خاصی نسبت به  اهنگ فرنگیس او داشتم انقدر که حتی یادم است پسر عمویم که می‌خواست دستم بیندازد گفت قمیشی فوت شده علتش هم ترکیدن سشوار در سرش بوده و یک روز کامل گریه کردم و اروم نشدم تا اینکه پدرم شب امد خانه برایم توضیح داد که قمیشی اصلا مو ندارد که بخواهد سشوار بکشد و داشتند سر به سرت می‌داشتند و من بالاخره آروم گرفتم‌ این روزهای بیماری که در بیمارستان میگذارنم به ندرت ایرپاد هایم را از گوش درمی‌آورم، کمی تحمل فضای بیمارستان را،صداها و حتی بویش را هم برایم آسان‌تر می‌کند صحبت نمیکنم  با هیچکس معمولاً مگر که مجبور باشم،اما چند شب پیش پرستار شیفت شب از خلوتی تعجب برانگیز بخش
آخرین مطالب